تنهاترین پسر دنیا



خوب روضه مون داره شروع میشه خاله مرضیه سر خورد زنگ زده مداح هماهنگ کرده بیاد!!! اول که اومد یه جروم بزرگ مشکی زد دم در ما پرچم دم در نمی‌زنیم در رو باز میذاریم هر کی اومد خوش آمد ولی خوب مامان خانم و بابا خان توی مسجد اعلام می‌کنند چون یه روضه خونگی هفتگی ولی این پرچم زدن دم در و مداحی یه چیزی عجیب و غریب!!!! قرار بابا خان و مامان خانم این مراسم می‌گیرند که یه روضه خوانی توی خونه باشه به رسم مادر مامان خانم که همیشه روضه خوانی توی خونه شون بوده! ولی این فراتر از حرف هاست

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گلچين مطالب اينترنتي داستانهای کوتاه کیان : نویسنده گرد آوری حسن کیانور همه چی موجوده سایتی برای همه rainelbow فروشگاه الکترونیکی شانا ازدواج دایم چادری ها مطالب اینترنتی تدریس فیزیک کنکور از ریز تا درشت با ما [خیالت راحت] امنیت 2015